به گزارش هواداری نیوز؛ آبیپوشان تهرانی بهرغم زدن یک گل در نیمه اول، برتری خاصی بر حریف خود نداشتند و بازی خوبی در این نیمه ارائه نکردند، اما طوفان استقلال در ۲۳ دقیقه ابتدایی نیمه دوم برپا شد و ۳ گل دیگر در دروازه شاگردان مهدی رحمتی جای داد.
مهمترین نکته این برد ۴ گله، ریکاوری خوب آبیپوشان پس از آن همه حواشی و هجمه دربی بود، مسئلهای که جواد نکونام به خوبی آن را تشخیص داد، برایش به درستی برنامه ریخت و تیمش را جهت عبور از آن برهه مهم آماده کرد تا از تبعات آن بازی به سلامت بگذرد؛ نکتهای که در تیم پرسپولیس، عکس آن رخ داد و آبیپوشان خوزستانی که اصلا حال و روز خوبی ندارند یقه آنان را به سختی گرفتند.
در پس این برد استقلال تهران، اما دو نکته نباید نادیده گرفته شود؛ وضعیت بغرنج تیم نساجی و ایرادات فردی و تیمی استقلال. آبیپوشان این پیروزی شیرین را برابر تیمی کسب کردند که آنها نیز حال و روز خوبی ندارند و شکست در برابر صدرنشین برایشان از قبل محتمل بود، لیکن با همین شرایط در نیمه اول استقلال را به زحمت انداخته بودند و تقریبا تمام راهها را بر آنان به خوبی بسته بودند و دروازه استقلال را نیز با تهدیداتی مواجه کردند.
نکته دوم ایرادی است که طی ۳ فصل اخیر استقلال را رنج میدهد، هرچند در برهههایی شدت و ضعف آن متغیر بوده است. برخی از این ایرادات به کمبود مهره برمیگردد و برخی به عملکرد بازیکن و مربی. قسمت اول نیازمند تقویت تیم است که گویا قرار است در نیم فصل اتفاق بیفتد، حال سقف بودجه این امکان را بدهد یا نه، بحثی دیگر است ولی قسمت دوم نیازمند تلاش مضاعف کادر فنی و بازیکنان است؛ هرچند برخی بازیکنان استقلال در حد و اندازه این تیم بازی نمیکنند، اما بیشتر همینها بازیکنانی بودهاند که هنگام حضور در استقلال، از تیمهای دیگر نیز پیشنهاداتی داشتهاند، یا برخی از آنان سابقه حضور در تیم ملی را دارند و یا در تیمهای سابق خود جز نفرات تأثیرگذار بودهاند؛ پس اینطور نبوده که همگی بهعنوان بازیکن ضعیف به استقلال آمده باشند. حال اینکه چرا در استقلال آن عملکرد بایسته را ندارند، به ظرفیت آنان و میزان آمادگی ذهنیشان بر میگردد. برای رفع این کمبود یا تقویت آن آمادگی، کادر فنی و خود بازیکن نقش مهمی دارند و ناتوانی یا ضعف یکی یا هر دو، در تداوم این نقیصه تأثیر داشته و دارد. حسین مرادمند را ببینید؛ در زمان ساپینتو به یک بازیکن نیمکتنشین یا سکونشین تبدیل شده بود و کسی نیز خردهای بر سرمربی سابق استقلال به دلیل نا آمادگی فنی و روحی مرادمند نمیگرفت، ولی خود این بازیکن فعل خواستن را با تلاش و ممارست و به دور از حاشیه صرف کرد و هنگامی که در فینال جام حذفی و بالاجبار توفیق حضور در میدان را یافت به مراتب از دوران فیکس بودنش در زمان فرهاد مجیدی نیز بهتر ظاهر شد، حتی موفق به زدن گل تساوی در دقایق حساس پایانی آن دربی هم شد؛ در کل عملکرد مطلوبی داشت که کمتر از او دیده بودیم و همگی اینها به دلیل انگیزه و تلاش سالم و مضاعف وی برای بازگشت به ترکیب بود تا جایی که امسال او را خواستند ولی عارف غلامی که فصل قبل از مدافعین اصلی بود را نه! نمونه دیگر عادل حردانی است که بهرغم بازی در پستی غیر تخصصی، در این ۲ دیدار سربلند از این آزمون بیرون آمده است. حردانی امروز کجا و حردانی قبل از دربی کجا؟ حال چرا امثال مهدیپور، نیکنفس و رضاوند همچنان در مسیر یکنواخت معمولی بودن سیر میکنند یا مهری کماکان اصول شوتزنی و تصمیمگیری در شرایط مختلف بازی را نمیداند، بابایی هنوز آن بازیکن مؤثر در تیمهای قبلی خود نشده، یا سهرابیان به لحاظ فکری و ذهنی اشتباهات قابل ذکری مرتکب میشود که میتواند بهای سنگینی برای تیمش داشته باشد و رمضانی، جلالی و محمدی بهرغم گلزنی، هنوز ضعفهایی دارند که مانع بروز کافی پتانسیل آنها شده است؟ سؤالی است که باید کادر فنی و خود بازیکنان به دنبال جوابش آن هم در نزد خویش بگردند که اگر به درستی شناخته، رفع و یا اصلاح شود خیلی ایرادات استقلال نیز برطرف میشود.
................
نویسنده: عبدالله دارابی
نظرات بگذارید...