محمدرضا ولی زاده/ به گزارش هواداری نیوز؛ ۱/ آنچه در سالهای اخیر در استقلال رخ داده و تنِ نحیف آن را رنجور کرده، محصول نگاه نادرست به مفهوم باشگاهداری است؛ فاجعۀ نقلوانتقلاتِ تابستان نیز تنها نتیجۀ ناکارآمدی در تصمیمسازی بود و بازتولیدِ فقدانِ ایده و رویکردِ غیرحرفهای در مدیریت باشگاه.
۲/ استقلال همانند فصولِ گذشته هیچِ دیدگاهِ فنیای در سیاستِ نقلوانتقالاتیاش نداشت و براساس نیازهای خود خرید نکرد، نه شاکلۀ اصلی تیم حفظ شد و نه اکنون خبری از تقویتِ تیم در دسترس است. در این بین آنچه عذابآور است، انشقاقِ مرگبارِ میان مدیریت و کادرفنیست، نزاع زنندهای که در پایانِ فصل بازندهای جز «استقلال» نخواهد داشت.
۳/ دیگر چه باید بر سر استقلال آوار شود تا سکوتِ پیشکسوتان باشگاه بشکند؟ تیم، از آسیا که حذف شده، ابزاری برای موفقیتِ نکونام نیز فراهم نیست و سوء مدیریت سالهاست در همۀ سطوح به چشم دیده میشود. آیا این سکوتِ دردناک، ریشهای جز عافیتطلبی دارد؟ استقلال پس از درگذشت ناصر حجازی و منصور پورحیدری هیچگاه پیشکسوتِ مقبولی به کاریزما و اعتبار این دو نداشته و جای خالیشان اینروزها بهشدت احساس میشود. هر چند آنچه در این مناقشات مورد بحث است؛ فرآیند تخریبِ برند باشگاه است که با سرعتی عجیبی طی میشود.
نظرات بگذارید...