مروری بر زندگینامه شهدای ورزشکار؛ «پهلوان حسین» فرمانده دلاور گردان سلمان

مروری بر زندگینامه شهدای ورزشکار؛ «پهلوان حسین» فرمانده دلاور گردان سلمان
در راستای گرامیداشت یاد و خاطره شهدای ورزشکار به مرور زندگینامه این شهید والامقام می‌‌پردازیم که با صلابت و رشادت بر سکوی شهادت ایستاد و مدالش پلاکش بود.

به گزارش هواداری نیوز؛ در ادامه بخش‌هائی از زندگینامه شهید پهلوان حسين علی قجه‌ای را از نظر می گذرانیم؛

تولد و كودكی

 روز چهاردهم شهريورماه سال ۱۳۳۷ حسين‌علی در زرين شهر اصفهان در دستان خسته پدر كشاورز خود  جای گرفت و در سايه تربيت دلسوزانه پدر رشد كرد. وی در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرك ديپلم به تحصيل ادامه داد. از كودكی علاقه زيادی به ورزش كُشتی داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی شد و به مسابقات انتخابی تيم ملی راه يافت.

قهرمان کشتی کشور حسین علی قجه‌ای از قهرمانان رشته کشتی آزاد در اوزان ۴۸ و ۵۲ کیلوگرم بود.

از جمله قهرمانی‌های وی قهرمانی در مسابقات کشتی جوانان کشور به مدت سه سال و مسابقات کشتی آموزشگاه‌های استان اصفهان به مدت چهار سال است.

فعاليت‌های سياسی

حسين در سال ۱۳۵۳ وارد فعاليت‌های سياسی شد و در سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت كرد و در مسیر مبارزات انقلابی خود توسط مأموران ساواك دستگير شد. وی چند بار نيز به منظور فعاليت‌های سياسی به شيراز و قم سفر كرد.

پهلوان حسين علی قجه‌ای كه از قدرت بدنی خوبی برخوردار بود، هيچ گاه سعی نكرد زور خود را به رُخ ديگران بكشد. يكی از همرزمان او وقتی شهيد قجه‌ای فرماندهی سپاه زرين‌شهر را بر عهده داشت، درباره برخورد او با مجروحان تعريف می كند: حسين اُبهت خاصی داشت. قدرت بدنی در كنار رفتار متين و با وقارش شخصيتی به او بخشيده بود، به طوری كه اراذل و اوباش منطقه از او هراس داشتند. گاهی عده‌ای از آنها را جمع می‌كرد و شبانه به مَقر سپاه می‌آورد. كنارشان روی زمين می‌نشست و شروع می‌كرد به نصيحت كردن. وقتی از او پرسيدم چرا آنها را در تاريكی شب به مَقر سپاه می‌آوری؟ پاسخ می‌داد! اگر در روز روشن و جلوي مردم اينها را به اينجا بياوريم، خجالت زده می‌شوند و ضربه می‌خورند.

احترام به پيشكسوتان از خصوصیات اخلاقی وی بود. یکی از پیشکسوتان کُشتی درباره شهید قُجه‌ای می‌گوید: حسين احترام زيادی برای پيشكسوتان كشتی قائل بود.

قبل از انقلاب چند بار با هم مسابقه داديم كه با توجه به سابقه بيشتر فعاليت من درکشتی، او هرگز حُرمت پيشكسوتي مرا نشكست. حتی در يكی از مسابقات كه در شهر اصفهان برگزار می ‌شد من و او بايد با هم كُشتی می ‌گرفتيم. او گفت كه حاضر نيست با من كُشتی بگيرد علت را پرسيدم، پس از امتناع بسيار گفت: «چون شما خسته می‌شوی و نمي‌توانی با حريف بعدی كُشتی بگيری و برای تيم مقام بياوری.

سرانجام پس از كُلی اصرار و خواهش به كشتی با من تن داد. اما با شناختی كه از مهارت و قدرت بدنی او داشتم، متوجه شدم كه به عَمد تن به شكست داد تا حُرمت من و تيم شهرش حفظ شود.

"سکوی شهادت"

بعد از شركت در عمليات فتح‌المبين با سِمت فرماندهُ گردان سَلمان فارسی در عمليات بيت‌المقدس شركت كرد و سرانجام در جاده اهوازبه خرمشهر در تاريخ ۱۳۶۲/۰۲/۱۵ در سن ۲۵ سالگی شربت شهادت را نوشيد و بر اثر اصابت گلوله بَر سرش به ديدار حق شتافت. صدای حسين علی قُجه‌ای را از بی‌سيم شنيدم كه می گفت: "خط را شكستيم ولی حالا افتاديم توی حلقه، اينجا قورباغه(تانك) زياد دارد از پشت سر و روبرو ما را می‌كوبند مفهومه؟ حاج همت قضيه را با حاج احمد در ميان گذاشت. بالاخره حاج احمد موفق شد با قرارگاه هماهنگ كُند تا نيروهای تيپ نجف اشرف و تيپ عاشورا بتوانند از دو جناح  عمل كنند و این آخرین رشادت ماندگار پهلوان شهید حسین علی قجه‌ای بود که از خود به یادگار گذاشت.

پنجشنبه است برای شادی روح مُطّهر شهدای والامقام صلوات.



نظرات بگذارید...

Top