هواداری نیوز؛ بهطور قطع سرپرست انتصابی فدراسیون والیبال از سوی وزیر ورزش دلایل خاص خود را داشته است و آقای مرادی ویژگیهای عمومی یک مدیر اجرائی را دارا بوده که مهندس هاشمی به او اعتماد کرده است و اگر فاقد این ویژگیها باشد دیگر بحث کردن در مورد مسائل خاص و تخصصی ضرورتی ندارد!
البته این عادت همیشگی است که باید در مقابل انتصابات افراد غیر تخصصی اهالی والیبال سنگ صبور باشند و دم نزنند! ولی این بار با انتصابات گذشته تفاوت بسیاری دارد. از یک طرف انتخاب سرمربی برای تیم ملی بزرگسالان مطرح است واز طرف دیگر بحث سهمیه المپیک ۲۰۲۴ پاریس درمیان است!
آیا اقای مرادی به صرف مدیریت در فدراسيون شنا و شیرجه میتواند در مديريت فدراسیون والیبال هم موفق باشد؟ بدیهی است که پاسخ منفی است و باید دید وی که بدون شک از داورزنی خط میگیرد شرایط اصلی وعمومی یک مدیر با کفایت در امور رشته والیبال را داراست؟
علیرغم آنکه جناب وزیر از چهرههای با سابقه ورزشی است و روی افراد شناخت کافی دارد و به آقای مرادی اعتماد کرده کفایت میکند که در عمل هم آنچه که امروز والیبال کشورمان بدنبال آن است توفیق پیدا کند؟ مثل همیشه منتظر میمانیم تا ببینیم جناب مرادی چند مَرده حلاّج است!
به نظر صاحب این قلم فردی که برای سرپرستی فدراسیون والیبال ایران منصوب شده صرفنظر از سابقه مدیریتی در فدراسیون شنا احتمالاً دارای ویژگیهای دیگری بوده که مورد اعتماد وزیر ورزش قرار گرفته است ولی ای کاش فرد بیطرف و از جنس والیبال را در این پست میگماردند که مورد تأیید نخبگان و پیشکسوتان والیبال میبود و شک و شبههای در پی نداشت!
درد ما همین نکته است که مسئولان به صرف اینکه برخی ورزشی بوده در پستهای غیر تخصصی هم از وجود آنان استفاده میکنند؛ آنهم در شرایط کنونی که وضعیت والیبال ایران بحرانی است و نیاز به متخصص والیبال دارد!
اگر ملاک فقط این نکته است که افراد غیر والیبالی تفاوت اساسی با جوانان موفق، خوشنام والیبالی که از تحصیلات دانشگاهی نیز برخوردارند ندارند، هر گزینهای هم که در مجمع انتخاباتی راأی اعتماد بیاورد باید برای جامعه والیبال قابل قبول باشد و لب به اعتراض نگشایند!
یعنی دکترای ورزش فرقی با دکترای دیگر رشتهها ندارد، همین که دارای دکترا باشد که بحمدالله این روزها چه بسیارند دکتر، کفایت میکند و در واقع هنوز در این مورد به تعریف واحدی نرسیدهایم و معلوم نیست در آینده به پدیده ورزش از چه زاویهای نگاه کنیم !
تاریخ نشان داده که در سالهای بعد از انقلاب افرادی به ورزش ورود کردهاند که بهتر بود در مشاغل دیگری فعالیت میداشتند و متأسفانه همیشه افرادی که بیگانه با جامعه والیبال بودهاند و در طول عمرشان توپ والیبال به دستشان نخورده صاحب مناصبی شدهاند که از *انتقاد* در امان نبودهاند! طبیعی است که برخی از اصحاب دلسوز رسانهها که بدون کمترین چشمداشتی در رسانههای *نوشتاری* قلم میزنند، چارهای جز *انتقاد نداشتند* چه مخاطبان تأییدش میکردند و در نگاه کلی تمام پارامترهایش قابل قبول بوده یا نبوده! خبرنگار وظیفه دارد به رسالتی که برعهده گرفته و سوگندی که به *قلم* یاد کرده پایبند و وفادار باشد و بدون هراس حقایق را بازگو کند.
اگر در شرایط کنونی به افرادی که در فدراسیون والیبال رفت و آمد میکنند و برای گرفتن پست و ناظری مسابقات لیگ تملق و چاپلوسی پیشه میکنند! برمیخورید که اکثرشان برای پیشکسوتان والیبال و اصحاب رسانه ناشناسند تعجب نکنید چون خانه والیبال شده جای افراد غیر والیبالی!
جالب اینکه در چنین شرایطی اصحاب رسانه حق ندارند لب به انتقاد باز کنند؟! اما آنچه که در این برهه اهمیت دارد این است که مسئولین ارشد ورزش کشورمان براین باور یقین داشته باشند که منتقدان واقعی از بین افراد دلسوز و وجدان گرایی هستند که هدفی جز خدمت به جامعه ورزش ندارند و برحسب وظیفه در مقابل افراد غیر والیبالی و مخرّب والیبال قدعَلَم کرده و در انتقاداتشان کاملأ رعایت انصاف میکنند و جز حقایق چیز دیگری به رشته تحریر در نمیآورند. از همه مهمتر به دنبال چشمداشت مالی نیستند که به جرأت میتوان اذعان داشت که این واقعیت برهمگان آشکار شده است.
در این مجال قصد نگارنده فقط طرح چند نکته در باب انتخاب سرپرست برای فدراسیون والیبال ایران بود و نتیجهگیری و قضاوت برعهده بزرگان و پیشکسوتان والیبال تا هر طور که مایل هستند، برداشت کنند.
فقط به این نکته اکتفا میکنم که واقعاً در فدراسیون والیبال اوضاع این چنین است!
نویسنده: اصغر قلندری
نظرات بگذارید...