فوتبال ایران و بهانه‌های بزرگ

فوتبال ایران و بهانه‌های بزرگ
از شروع فوتبال حرفه‌ای در ایران نزدیک به بیست و سه سال گذشته اما هنوز لایه‌های آماتوری آن پابرجا مانده است. نه زیرساختی مهیا گردیده و نه اقتصادی بنیان گذاشته شده و نه سازمان دُرستی در خصوص باشگاه‌داری ایجاد شده است.

از شروع فوتبال حرفه‌ای در ایران نزدیک به بیست و سه سال گذشته اما هنوز لایه‌های آماتوری آن پابرجا مانده است. نه زیرساختی مهیا گردیده و نه اقتصادی بنیان گذاشته شده و نه سازمان دُرستی در خصوص باشگاه‌داری ایجاد شده است. هرآنچه باقی مانده و همچنان در حال مشاهده است، قصه فوتبالی است که نمی‌خواهد پیشرفت کند و ارکان آن بیشتر از آنکه به فوتبال و آنچه مربوط به آن می‌شود، بیاندیشند به بقای خود التفات ویژه‌ای دارند. با این مقدمه نگاهی متفاوت به شرایط فوتبال ایران می‌اندازیم:

آروزهای برباد رفته

در حالی که قرار است اولین دوره مسابقات باشگاهی جدید فیفا از 15 ژوئن تا 13 جولای 2025 «25 خرداد 1404 تا 22 تیر 1404» در ایالات متحده برگزار شود، نام باشگاه‌های بزرگ ایرانی در لیست باشگاه‌های حاضر در این مسابقات به دلایل عدیده نخواهد بود. در این بین شاید سپاهان شانس اندکی برای حضور در این تورنمنت را داشته باشد که احتمال آن را باید بسیار اندک بدانیم. این در حالی است که حداقل سه باشگاه بزرگ ایران به لحاظ آنچه به ذات فوتبال مربوط می‌گردد، پتانسیل ویژه‌ای برای درخشش در فوتبال آسیا و حتی جهان را دارند. "استقلال و پرسپولیس به عنوان دو باشگاه پُرطرفدار و با قدمت ویژه و باشگاه سپاهان به لحاظ نظام درست باشگاه‌داری، با همین وضعیت موجود نیز توانایی‌های فوق‌العاده‌ای را برای موفقیت در فوتبال آسیا دارند." اما آنچه دیده می‌شود؛ جریانات نادرستی  است که باعث گردیده رقابت‌های درست و فنی جای خود را به بهانه تراشی‌ها و بیانیه‌ها و بحث و جدل‌ها بدهد و آرزوهای برباد رفته فوتبال را رقم بزند.

مدیریت‌های ادواری

از دلایل مهم ناکامی فوتبال ایران مدیریت‌های ادواری و تغییرات سریعی است که هیچکدام پایه و اساس منطقی نداشته و در راستای اعتلاء و پیشرفت فوتبال انجام نشده است. با این حال در خبرها آمده است: بحث مالکیت مشترک باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس یکی از موضوعات جدی است که کنفدراسیون فوتبال آسیا روی آن دست گذاشته تا مجوز حرفه‌ای را برای آنها صادر کند و برخلاف سالیان گذشته دیگر امکان دور زدن ای‌اف‌سی با معرفی مالکان غیر قطعی وجود ندارد و باید هرچه زودتر این اتفاق رخ بدهد. از طرفی کاظم اولیایی عضو سابق کمیته بدوی صدور مجوز حرفه‌ای مدعی گردیده؛ موضوع مالکیت مشترک سرخابی‌های ایران همچنان پابرجا است و در فصل گذشته با یک ادعای نادرست پرسپولیس  مجوز حضور در لیگ قهرمانان را دریافت کرده است. این بدان معنی است که حتی مدیران ادواری نیز کمترین نقش را  در مدیریت کلان باشگاه‌ها داشته و چه بسا با اوضاع پیش آمده که  در آن مدیران دو باشگاه شمشیر را برای یکدیگر از رو بسته‌اند، شاهد تغییرات عمده‌ای در رأس دو باشگاه باشیم.

بهانه‌های بزرگ

موضوع خطرناکی که  تبدیل به فرهنگ جدید فوتبال ایران گردیده، اینست که اهالی فوتبال اعم از مدیران، مربیان و بازیکنان بدنبال بهانه‌هایی هستند که نواقص و کم کاری‌های خود را لابلای آن پنهان نمایند. به عبارتی تا آن هنگام که موفقیت پابرجاست، همه چیز بر وفق مراد بوده و هیچ مشکلی وجود ندارد. اما در موقع ناکامی‌ها زیر و روی همه قوانین و شرایط و افراد و تمام دست‌اندکاران فوتبال کشیده شده  و عواقب آن نیز هرگز درنظر گرفته نمی‌شود. بعد از سوت پایان آخرین شهرآورد، همگان دیدند ارکان دو باشگاه به انحای مختلف برعلیه یگدیگر طرح شکایت کرده و جالب اینست که هر دوباشگاه منتظرند تا با کسر امتیاز از طرفین جایگاه خود را در صدر جدول محکم نمایند. این اپیدمی مُزمن حتی دامن‌گیر باشگاه‌های دیگر هم شده و گاهی از جانب مربیان حرفه‌ای شاغل در فوتبال ایران هم ملاحظه می‌گردد. 

باشگاه‌های بی‌ متولی

در شرایط کنونی کمتر باشگاهی در ایران دارای متولی است. "در تعریف متولی معنی سردمدار و سرپرست نهفته است" فرد یا افرادی که سرنوشت مجموعه برای آنان مهم بوده و سعی دارند مقدمات پیشرفت آن را فراهم سازند. با چنین تعریفی کدام مدیر در رأس باشگاه‌ها به خصوص سرخابی‌ها قرار گرفته و اگر هم برحسب اتفاق قرار گرفته، موفق شده است گام مؤثری بردارد؟ آنچه مسلم است اینکه حتی در صورت خصوصی شدن باشگاه‌ها نیز مناسبات درست اقتصادی و مدیریتی بر آن حاکم نخواهد شد. ترس بزرگ هواداران دو تیم پُرطرفدار ایران اینست که بعد از خارج شدن کامل این دو باشگاه از سیستم دولتی، دچار حادثه‌ای شوند که در خصوص استیل آذین، داماش و استقلال اهواز اتفاق افتاده است. باشگاه‌های بی ‌متولی یعنی؛ هیچ برنامه دقیق و دورنمای درستی برای مدیریت وجود ندارند و آزمون و خطاهای پی‌درپی صرفا شرایط آنان را  دشوارتر کرده و خواهد کرد.

زیرساخت‌های فراموش شده

برای داشتن زیرساخت ابتدا باید تعریف سپس برنامه و در آخر منابع اقتصادی داشت. به همان دلیلی که این سه مورد در برنامه‌های اعلام شده هیچ باشگاه و یا ارگان مربوط به ورزش گنجانده نشده و یا غیرقابل تصور است، به همان اندازه کلیت زیر ساخت‌ها به دست فراموشی سپرده شده است. گاهی احساس می‌شود در مورد زیرساخت‌های ورزشی اراده قوی و محکمی وجود ندارد. این را می‌توان در مصوبات مجلس، طرح‌های دولت و انگیزه‌های متغایر مدیران مشاهده کرد. اگر غیر از این بود، ورزشگاه آزادی به وضعیت کنونی درنمی‌آمد و ورزشگاهی چون نقش جهان در بازه زمانی بلند مدت تکمیل نمی‌گردید. در حقیقت برای برون‌رفت از اوضاع کنونی باید در بودجه ورزشی کشور بازنگری کرد و حداقل در بازه زمانی کوتاه مدت نگاهی ویژه‌ای بدان داشت.

دورنمای بیست ساله

دورنمای بیست ساله فوتبال ایران دیدنی نیست. در این بیست سال چیزی جز چند فینال آسیایی و چند حضور در جام جهانی و چند قهرمانی نصف و نیمه دیده نمی‌شود که در خور شأن فوتبال ایران باشد. درواقع فوتبال ایران در این سال‌هایِ به ظاهر حرفه‌ای گام‌های حرفه‌ای برنداشته و به شیوه کاملا آماتوری اداره شده است. جالب است بدانیم: وزارت ورزش و جوانان با هماهنگی دولت و سازمان خصوصی‌سازی، سال گذشته تنها ده درصد از سهام هر دو باشگاه  سرخابی را از طریق بورس به فروش گذاشت که خریداران خُرد وارد معاملات شدند، اما حالا با توجه به پیگیری دوباره ای‌اف‌سی، باید درصد عمده سهام این دو باشگاه واگذار شود و خریداران هم تقریبا مشخص شده‌اند. این یعنی خصوصی‌سازی علیرغم کنترل‌های ویژه که گاهی همان کنترل‌ها مشکلات را افزایش داده، تا به حال قدم مؤثری برای دو باشگاه برنداشته است. در حقیقت باید دورنمای بیست ساله فوتبال حرفه‌ای ایران را که حالا تبدیل به جوانی بیست و سه ساله شده، ضعیف، منفعل و غیرمؤثر ارزیابی کنیم.

انتظار تمام نشدنی

انتظار ثبات و پیشرفت تمام نشدنی است. وقتی کاظم اولیایی می‌گوید: "متاسفانه مالکیت مشترک استقلال و پرسپولیس پابرجا است. آن نامه‌ای که درباره‌اش حرف می‌زدند خلاف واقع بود. من در کمیته بدوی اصرار داشتم که این مسئله نادرست است. آن زمان نامه‌ای را آوردند که در دولت تصویب شده یکی از باشگاه‌ها به وزارت اقتصاد و دارایی واگذار شود و وزارت ورزش نامه‌ را به گونه‌ای ابلاغ کرد که این مسئله انجام شده است." یعنی بازی با اسامی، فقدان برنامه و گریز از اصل و اصول فوتبال ادامه دارد و برای رسیدن به هدف مسیر اشتباه و پرخطری انتخاب شده است. این بدان معنی است که همچنان باید انتظار ادامه داشته باشد. این بدان معنی است که قهرمانی در آسیا در هر رده "چه باشگاهی و چه ملی" آرزویی محال است." ذهنیت بدگمان و منتظری که به متولیان خود کمترین اعتماد را داشته و صرفا به اتفاقات دلخوش کرده است."



نظرات بگذارید...

Top