هواداری نیوز- مجید سعيدی؛ نه صرفا بهعنوان دانشآموخته منابع انسانی، بلكه بهعنوان فردی با قريب٤٠ سال تجربه در اين حوزه به جرأت میگويم توجه به منابع انسانی در كشور ما بهويژه در ورزش و در رأس آن فوتبال نه تنها حائز اهميت نيست؛ بلكه واژگانی در كُتب برای استفاده ابزاری است یا برای سخنوری!
بیدليل چنين ادعايی ندارم. اگر اعتقاد و باوری به منابع انسانی كارآزموده و دارای صلاحيت بهعنوان عوامل كليدی موفقيت برای ايجاد مزيت رقابتی برای تحقق اهداف و اجرای استراتژی حتی بهصورت استقرايی وجود داشت، چرا حال روز ورزش ما باید اساسا اينگونه باشد كه الان هست؟ چرا بخش اعظمی از ظرفيت و پتانسيل موجود در عرضه ورزش كشور - در سطوح مختلف – و حتی فوتبال بايد خانهنشين باشند و استفادهای از آنها نشود؟ در دوره خودشان از فرصتها استفاده نكردهاند و يا موفق عمل نكردند، قبول! اما آزمون و خطای مديريتی چه معنا و مفهومی دارد؟
همين چند روز پيش يكی از منويات مقام معظم رهبری در ديدار با ورزشكاران مبارزه با فساد بود. اينكه چه مكانيزم يا سناريویی برای مقابله بافساد در ورزش وجود دارد، حرفم نيست. حرفم اين است؛ منشأ فساد چيست و كجاست؟ چرا دلالها كه چهره آنها برای همه روشن است، وسط گود هستند و برخوردی با آنها صورت نمیگيرد! اما خيلی از بزرگان و خاك خوردهها كه میتوانند به لحاظ دانشی به جامعه ورزش و خصوصا فوتبال كمك كنند، كنار گودند؟
نقش مديران كوتوله -كه متأسفانه در كشور نهادينه شده- در اين ميان چيست؟ خدا رحمت كند «جعفر خان كاشانی» را، هفتهای يكبار كه افتخار داشتم در دفترم ميزبانش باشم و يا شبها تلفنی ساعتها از محضرشان تلمذ كنم، همواره میگفت «آدمها بايد به پُستها شخصيت بدهند، اما در كشور ما متأسفانه اين ميزها هستند كه به افراد شخصيت میهند. نتيجه چنين شخصيتی همانی میشود كه اكنون شاهديم!»
دهها نفر امثال علی دايی ، حميد درخشان، حسين فركی، حميد استيلی، خاكپور، هاشميان، وحيد اميری، مايلی كهن، دكتر دادكان، پهلوان، برادران خادم، محمد طالقانی، محمد طلايی، مجيد خدايی، داريوش مصطفوی، مهندس عابدينی، دكتر نيك كار، دكتر امانی، دكتر رضا اسدی، مهندس واعظ آشتيانی، دكتر قريب، دكتر ميرزا آقابيك، مهندس كلانی، مرتضی يكه، نادر فريادشيران، سردار آيت اللهزاده، حسين شمس محمدی، مجيد جلالی، محمد رضا بهمنی، كاظم اوليايی، ولی صالحنيا، ناصر ابراهيمی، ابراهيم ربطی، پرويز كماسی و دهها نفر در رشتههای مختلف كه بايد در بالاترين سطح ورزش يا فوتبال نقشآفرين باشند، متأسفانه كنار گود هستند و از تجارب آنها هيچ بهرهای برده نمیشود!
نتيجه چنين بیتوجهی نه تنها هدر رفع منابع يا به عبارتی عدم نفع محسوب میشود، بلكه بستر فسادِ متأثر از انحراف از معيار با ورود نابلدها فراهم میگردد و بهتبع آن دلالها از فضای موجود نهايت بهره را میبرند. ختم كلام اينكه كمتوجهی یا بیتوجهی به سرمايههای انسانی كارآ يعنی ناديده انگاشتن دانش و مهارت و استقبال از فساد آن هم به صورت سازمان يافته!
راستي ! چايی كيليويی چند؟!
نویسنده: مجید سعیدی
نظرات بگذارید...