عمر کوتاه نیمکت‌ها

عمر کوتاه نیمکت‌ها
الکس فرگوسن دراظهار نظری گفته: «شما نمی‌توانید همیشه دوست داشتنی‌ترین مربی باشید و در زمین برنده بمانید. از سو دیگر نباید بقدری ترسناک باشید که بازیکنان کلاً از شما بترسند.» در حقیقت مربیگری به خصوص در فوتبال صرفا یک شغل نیست. شغلی که بتوان با تحصیلات آکادمیک و یا چند سال تجربه بدان پرداخت.

حسن صانعی پور/ به گزارش دیوان نیوز؛ اگر مربیان بزرگی چون فرگوسن، آنجلوتی، گواردیولا، آریگوساکی و بسیاری دیگر توانسته‌اند شرایط یک مربی بزرگ را کسب کنند، اگر مربی بزرگی چون فرانتس بکن باوئر درعین جوانی تیم ملی آلمان را قهرمان جهان می‌کند، صرفا به خاطر پیشینه ورزشی و بازی در تیم‌های بزرگ دنیا نبوده است. علت اینکه مورینیو بدون داشتن سابقه ورزشی درخشان، در جرگه مربیان تراز اول دنیا قرار می‌گیرد و علت اینکه دیگو مارادونای فقید با کوله باری از تجربه در دنیای فوتبال نمی‌تواند تبدیل به مربی بزرگی شود را باید در همین موضوع جستجو کرد. با این مقدمه نگاهی به مربیان ایران و شرایط آنان خواهیم انداخت:

علی پروین و سنت‌گرایی محض

در حقیقت باید علی پروین اسطوره باشگاه پرسپولیس را آخرین حلقه مربیگری سنتی فوتبال ایران بدانیم. مربی مقتدری که نام بزرگش در طول نود دقیقه و قبل و بعد از آن کافی بود تا بازیکنان هر دو تیم با انگیزه مضاعفی داخل میدان شوند و به همین علت اغلب بازی‌های پرسپولیس و تیم ملی با هدایت علی پروین هیجان‌انگیز و حتی پر گل بود. پروین در انتخاب دستیاران خود نیز سنت‌گرا عمل می‌کرد و هرگز مربیان علم‌گرا بعد از خود را نمی‌پسندید. فرهنگی که سالیان دراز و تا قبل از ورود برانکو به این تیم در پرسپولیس حاکمیت داشت و شاید علت عدم موفقیت پایدار مربیان بزرگی چون آری هان، علی دایی و حتی افشین قطبی نیز درهمین نکته نهفته باشد.

ناصرحجازی، جسارت و شهامت

قانون بیست‌ونه ساله‌ها باعث شد تا ناصر حجازی زودتر از موعد به مربیگری روی آورد. تسلط او به زبان انگلیسی و جسارت ذاتی او، حجازی را در زمره اولین مربیان علم‌گرا ایران قرارداده است. از جسارت و شهامت او همین بس که محمدان بنگلادش تحت هدایت او موفق به شکست پرسپولیس ایران در جام باشگاه‌های آسیا شد. مربی بزرگی که بازیکنانی چون علی دایی و فرهاد مجیدی را به فوتبال ایران معرفی کرده و با تعدادی جوان گمنام چون علیرضا اکبرپور جام قهرمانی ایران را بالای سر برد. در واقع اگر بعضی اتفاقات پیش‌بینی نشده اتفاق نمی‌افتاد، حجازی موفق می‌شد جام باشگاه‌های آسیا را با استقلال ایران بدست آورد و حتی هدایت تیم ملی را نیز به عهده بگیرد.

مربیان خارجی‌ تاثیرگذار

تعداد اندکی از مربیان خارجی موفق شده‌اند در فوتبال ایران تاثیر گذار باشند: زدراکو رایکوف که در حقیقت سردمدار فوتبال علمی ایران قلمداد می‌گردد و تحولات بنیادینی در تیم ملی و باشگاه استقلال ایجاد کرد. آلن راجرز که جزو اولین مربیان خارجی فوتبال ایران بود و کارنامه‌ای موفقی در باشگاه پیکان و پرسپولیس بجا گذاشت. استانکو پابلوکوویچ، پرسپولیس را تبدیل به تیمی کرد که فوتبال را شناور و مبتنی بر تاکتیک بازی می‌کرد. تومیسلاو ایویچ که تاثیرگذاری ویژه‌ای در تیم ملی جهت حضور در مسابقات جام جهانی داشت. برانکو ایوانکویچ که به عنوان دستیار بلازویچ به ایران آمد و بعد از دوران تقریبا ناموفق در تیم ملی پایه گذار فوتبال مدرن و عامل نخست شخصیت قهرمانی پرسپولیس بود. کارلوس کی‌روش که اندیشه‌های نوین و ثبات کم‌نظیری را به فوتبال ملی هدیه داد. و مربیانی چون وینفرد شفر و استراماچونی که هرگز فرصت هنرنمایی در فوتبال ایران را پیدا نکردند و این اواخر مربیانی چون ژوزه مورایس و پاکو خمس که در لابلای شرایط سخت فوتبال ایران قادر نیستند اندیشه‌های برتر خود را با تیم‌های باشگاهی جامه عمل بپوشانند. علت اساسی و اصلی اینکه فوتبال ایران نتوانسته است از  مربیان بزرگ بیشترین استفاده را ببرد مدیریت کاملا آماتوری و تفکرات مخربی است که به نظر می‌رسد با ذات فوتبال بیگانه است. دوستداران فوتبال به خوبی بیاد دارند که آری هان هلندی در چه شرایطی هدایت پرسپولیس را به عهده گرفت و با چه شرایطی از فوتبال ایران خارج شد.

امیر قلعه‌نویی و گذر از سنت‌گرایی

بعد از اتمام اولین دوره لیگ برتر فوتبال ایران که با باخت دراماتیک استقلال در بندرانزلی و از دست دادن جام قهرمانی همراه بود، امیر قلعه نویی به طور موقت هدایت استقلال تهران را برعهده گرفت تا کسب جام حذفی ایران مرهمی بر غم بزرگ استقلالی‌ها برای از دست دادن جام فوتبال ایران( لیگ برتر) باشد. قلعه نویی از همان ابتدا نشان داد که پتانسیل تبدیل شدن به مربی بزرگ را دارد و چند فصل بعد در پروسه سه سال از آبی‌پوشان تیمی ساخت که اگر در فصول بعد حفظ می‌شد، رکورد قهرمانی ایران را در همان سال‌های نخست لیگ برتر می‌شکست. با این حال امیر قلعه نویی همچنان پرافتخارترین مربی لیگ ایران است که دو حادثه بزرگ بیشترین لطمه را به جریان مربیگری وی زده است؛ ابتدا مربیگری او در تیم ملی در دوره اول که با نتایج مناسبی همراه بود اما بعد از حذف از جام‌ملت‌ها تبدیل به حجمه بی‌دلیل کارشناسان شد تا روند روبه رشد قلعه‌نویی به نوعی کُند گردد و دوم جابجایی‌های مکرری که در فصول مختلف برای قلعه‌نویی اتفاق افتاد تا از ثبات لازم دور شود. با این حال قلعه‌نویی باردیگر سکان‌دار تیم ملی شد تا توانایی‌های خود را در آوردگاه مهم جام‌ملت‌ها به رخ بکشد. نکته‌ای که درباره سرمربی حال حاضر تیم‌ملی قابل گفتن است اینکه؛ صرف نظر از هر نتیجه‌ای که در جام‌ملت‌های پیش رو بدست بیاید، فوتبال ایران در راستای حفظ ثبات باید به وی فرصت بیشتری برای پیاده کردن اندیشه‌های خود در تیم ملی بدهد. 

علی دایی و افسوس‌ها

آذری تبار با غیرت فوتبال ایران اگر توجه بیشتری به او می‌شد قادر بود در فوتبال ملی و حتی مدیریت فوتبال و به خصوص کرسی‌های بین المللی خدمات فراوانی را به فوتبال ایران برساند. دایی از اولین رکوردداران فوتبال جهان است و حتی نام او کافی است که اعتبار ده چندان به فوتبال ملی اضافه گردد. اما اینکه چرا دایی مشتاق نیست در فوتبال ایران فعالیت کند،  واینکه متولیان تمایلی به مشارکت وی در مسایل مربوط به فوتبال ندارند، مجهول مانده است. دایی را باید پایه گذار پرسپولیسی بدانیم که در فصول اخیر فوتبال ایران یکه تازی می‌کند. دایی حتی در تیم ملی نیز بدنبال جریان درست و حرفه‌ای بود و اگر عمر مربیگری او در این تیم کفاف می‌داد به رنساس ملی فوتبال منجر می‌شد. دایی در حالی می‌توانست کرسی ثابت ایران در نهادهایی چون فیفا و ای اف سی باشد که در حال حاضر از قاب تلویزیون به تماشای فوتبال می‌پردازد. افسوس بزرگی که به ناشیانه‌ترین وضع نصیب دوستداران فوتبال ایران شده است. 

یحیی گل‌محمدی و بهانه‌ها

یحیی گل‌محمدی دوران مایه‌های یک مربی بزرگ و غیر قابل انکار را دارد. دوره اول حضور او درپرسپولیس و حتی دوفصل نخست دوره دوم او در این تیم نمی‌تواند ملاک درستی برای توانایی‌های او باشد. اما کارنامه موفق او درتیم‌هایی چون نفت تهران، ذوب آهن اصفهان و فولاد خوزستان و دو فصل اخیر لیگ برتر نشان از ظهور مربی بزرگی داده است که به قولی باید بزرگتر از بهانه‌هایش باشد تا به ثبات برسد. کارشناسان زیادی هم در مورد او معتقدند که در حال حاضر گل‌محمدی بهترین و فنی ترین مربی ایران است. اما اینکه سرمربی پرسپولیس که در همین فوتبال رشد کرده است، گاهی نمی‌خواهد با واقعیت‌های فوتبال ایران کنار بیاید و با طرح استعفا و یا به قول خود قهر و آشتی قصد دارد دیگران را متوجه شرایط کند، در بلند مدت او را از مسیر درست خارج خواهد کرد.

جواد نکونام آینده مربیگری ایران

نکونام همانطور که در دروان بازی با کمترین نوسان ممکن بازی‌ می‌کرد و در حقیقت رمز ماندگاری او در تیم ملی نیز به همین نکته مربوط می‌شود، در مربیگری نیز همین شرایط را حفظ کرده است. او با خونه به خونه وارد عرصه خطیر مربیگری شد و موفق گردید با  نساجی مازندران  به لیگ برتر صعود نماید. نکونام بعد از نساجی دوران موفقی را در فولاد خوزستان تجربه کرد و بعد از جام جهانی 2022 قطر از گزینه‌های هدایت تیم ملی نیز بود. با این حال جواد نکونام در سخت‌ترین شرایط پذیرفت تا روی نیمکتی بنشیند که انتظارات بسیاری از آن می‌رود. استقلال آزمون بزرگ نکونام برای اثبات توانایی‌هایش خواهد بود. جایی که علیرغم وجود کمبودها توانسته است آبی‌پوشان در کورس قهرمانی نگه دارد. هرچند نمی‌توان با قاطعیت از قهرمانی استقلال با نکونام سخن گفت، اما یقینا هواداران استقلال فصل متفاوتی با وی تجربه خواهند کرد. قدر مسلم اینکه جواد نکونام مثل بسیاری از مربیان جوان، آینده مربیگری فوتبال ایران می‌باشد و با توجه به تجربیات بین‌اللملی او باید از وی به طور ویژه صیانت کرد.

علت فرار مربیان خارجی

دو مربی خارجی شاغل درلیگ بیست‌وسوم تلویحا اشاره کرده‌اند که مایلند ازفوتبال ایران خارج شوند؛ مورایس سرمربی سپاهان اصفهان معتقد است: دیگر زمان بازگشتش به فوتبال پرتغال فرا رسیده است، چرا که باعث فاصله گرفتن از برخی عادت‌هایش شده و انتظار داشته شرایط بهتر از این‌ها باشد. خمس سرمربی تراکتور تبریز نیز گفته است: نه فقط فدراسیون یا افرادی که ایرانی هستند، بلکه حتی همه ما خارجی‌هایی که می‌آییم باید کمک کنیم تا این پیشرفت حاصل شود و سال به سال شرایط را بهتر کنیم و لیگ ایران حرفه‌ای‌تر شود. همه ما باید کار کنیم." این جملات و اتفاقاتی فصول قبل که باعث خارج شدن مربیانی چون استراماچونی و وینفرد شفر و حتی قطع همکاری برانکو با پرسپولیس شد، نقطه تاریک فوتبال ایران است که باید کالبد شکافی شود. براستی علت خروج و یا به تعبیری فرار مربیان خارجی کارآمد چه چیزی می‌تواند باشد. ایران کشوری پر از استعداد و درعین حال ثروتمند است که با پتانسیل موجود نظر بسیاری از مربیان بزرگ دنیا را به خود جلب کرده است. اما آنچه در زمان حضور آنان در ایران رخ می‌دهد، فرهنگ نادرستی است که آنان را به بیراهه برده و دست آخر از چرخه مربیگری خارج می‌کند. عقد قراردادهای غیرمتعارف، زیرساخت‌ها نادرست و اتخاذ تصمیات نادرست و برهم ریختگی لیگ به علل گوناگون، با ذهنیت تمام حرفه‌ای مربیان بزرگ سازگای نداشته و درب خروج را به آنان نشان می‌دهد. دوستداران فوتبال ایران نحوه اخراج وینفرد شفر و داستان خروج استراماچونی را بدرستی بیاد دارند اما هرگز راه‌کار درستی برای پایان دادن به این وضعیت وجود نداشته است.

مربیان آینده‌دار ایران

فهرست مربیان آینده‌دار فوتبال ایران به ما این نکته یادآور می‌شود که فوتبال ایران می‌تواند در امر مربیگری به خود کفایی رسیده و به مربیان خارجی متکی نباشد. حتی درمواردی برخی از مربیان ایرانی توان حضور در لیگ‌های خارجی را هم دارند. رسول خطیبی، حمید مطهری، سعید الهویی، سید مهدی رحمتی، مجتبی حسینی، محمد ربیعی، غلامرضا عنایتی، ساکت الهامی، سیروس پورموسوی، عبدالله ویسی، مهدی تاتار و علیرضا منصوریان، مربیانی هستند که در لیگ جاری فعالیت داشته و یا دارند. شرایط همه این مربیان به لحاظ تجربه و دانش مناسب است. مربیانی چون حمید مطهری، محمد ربیعی و غلامرضا عنایتی از کاریزمای موفقیت بالایی برخودار هستند و مسلما باید در چند فصل آینده حدالقل نیمی از این مربیان تبدیل به تکنیسین‌های جدید فوتبال ایران شوند. اما آنچه باعث نگرانی شده است اینکه فوتبال ایران آنچنان درگیر اختلافات تکراری شده است که مجال پرداختن به این مهم را پیدا نکرده و به همین دلیل همواره به دنبال مربیان خارجی برای رسیدن به موفقیت می‌باشد.

عمر کوتاه مربیگری در ایران

معمولا عمر مربیگری در فوتبال دنیا کوتاه است و در این بین میانگین عمر مربیگری در ایران بسیار کوتاه‌تر از سایر نقاط جهان به خصوص فوتبال حرفه‌ای اروپاست. بخش مهمی از علل این امر را باید به مدیریت‌های زودگذر و یا مدیریت‌های سلیقگی فوتبال ایران مرتبط بدانیم. بخش دیگر مربوط به عدم دانش افزایی درست در سطوح مختلف مربیگری است. در این بین نباید از عدم تخصص گرایی در حوزه فوتبال براحتی بگذریم. برای هدایت بازیکنان در رده‌های گوناگون نیاز به تخصص‌های ویژه می‌باشد که گاهی با انتخاب نادرست در این سطوح توامان بازیکن و تیم و مربی را دچار اشتباهاتی می‌کنیم که در حقیقت هیچ‌کدام از آنان در بروز آن مقصر نبوده‌اند. آنچه درتغییرات گسترده مربیان تیم‌های پایه به خصوص تیم ملی امید دیده می‌شود، مصداق بارز همین عدم تخصص گرایی است که گاهی به نابودی مربیان منجر شده و آنان از چرخه مربیگری دور و یا حذف می‌نماید.



نظرات بگذارید...

Top