مدیریت ناکارآمد مشکل بزرگ فوتبال ایران

مدیریت ناکارآمد مشکل بزرگ فوتبال ایران
«باشگاه النصر با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: هیئت مدیره این باشگاه تصمیم گرفته گیدو فینگا را به عنوان مدیرعامل خود انتخاب کند تا او خواسته‌های هواداران النصر در سراسر جهان را برآورده نماید.» در بیانه باشگاه النصر دو نکته بسیار مهم دیده می‌شود؛ ابتدا انتخاب فردی که سابقه مدیریتی قابل قبولی دارد. گیدو فینگا که یکی از مدیران معروف و باتجربه ایتالیایی است، بیش از بیست و پنج سال در داخل و خارج از ورزش فعالیت داشته است. مهم‌ترین تجربه فینگا به باشگاه رم برمی‌گردد؛ جایی که او از سال 2013 سمت‌های مختلفی را در آن برعهده داشت و در نهایت نیز در سال 2018 سمت مدیرعاملی باشگاه را بر عهده گرفت. و نکته دوم اینکه هدف نهایی باشگاه برآورده کردن خواسته هواداران بوده و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند.

حسن صانعی پور/ به گزارش هواداری نیوز؛ با این مقدمه نگاهی به وضعیت مدیریت در فوتبال ایران خواهیم انداخت:

درباره مدیریت

مدیریت به فرایند ‌بکارگیری کارآمد و اثربخش منابع مادی و انسانی، تحت نظر نظام ارزشی پذیرفته شده جامعه با عنایت به اصولی چون برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل و نظارت بر اساس هدف‌های از پیش تعیین شده گفته می‌شود. البته در خصوص تعریف مدیریت، تعریف مدیر و تفاوت مدیر با رئیس و اینکه چرا برخی مدیران رئیس هستند و نه مدیر، و تفاوت مدیریت‌ها با هم، مقالات گوناگونی به رشته تحریر درآمده است. اما نقطه مشترک همه تعاریف، مدیریت منابع مالی و انسانی و هدایت و ترکیب علم و هنر است. موضوعی که قالبا در شیوه مدیریتی تمام عرصه‌ها توجهی اندک به آن شده و نتایج حاصل از این تفکر منجر به بحران‌هایی گردیده که تغییرات و جابجایی‌ها تنها راه حل موجود برای پایان دادن به آن بحران بوده است.

مدیریت ورزشی

در خصوص مدیریت ورزشی چند آیتم مهم مورد بررسی است؛ بازاریابی ورزشی، جذب نیروی انسانی، سرگرمی‌های ورزشی، محرک‌های ورزشی، نقش تبلیغات در ورزش، مباحث مربوط به تمرینات ورزشی، سازماندهی ورزشی، بازدهی و نتایج ورزشی، بررسی موارد مربوطه زیان‌های ورزشی، روابط ورزشی، پروژه‌های مشترک بین ورزش و سایر موضوعات، کارآفرینی ورزشی و تحقیقات ورزشی از مواردی می‌باشد که لازم است در مدیریت ورزشی بدان پرداخت و بر حسب نتایج حاصله، مسیر حرکت ورزش را تعیین کرد. آنچه باید در تمامی مراحل مدیریتی این مقوله بیشتر از هر چیزی مورد توجه قرار بگیرد؛ شمول بالای ورزش و تاثیر آن بر روح و روان جامعه است که میزان آن به لحاظ کثرت و قلت با میزان ارتقای توانایی‌های جامعه رابطه‌ مستقیم دارد.

فدراسیون و تصمیمات نادرست

بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که فوتبال پیشرو و سرآمد تمامی ورزش‌ها گردیده و از آن به عنوان صنعتی بزرگ نام برده‌اند. لذا مدیریت چنین مقوله بزرگی نباید کاری آسان باشد. فیفا به عنوان متولی ارشد فوتبال و کنفدراسیون‌های قاره‌ها به عنوان مسئول مستقیم فوتبال کشورهای مختلف  دو گام بزرگ در فوتبال برداشته اند؛ اقتصاد فوتبال و استعدایابی تمام تغییرات حاصل شده و تمام برنامه‌های آینده متوجه این دو موضوع است و کنترل ویژه‌ای در این خصوص انجام شده است. این درحالی است که فدراسیون فوتبال ایران همواره با اخذ تصمیمات نادرست در تمام مقوله‌ها شاهراه اقتصاد را بسته و جریان  پرورش درست را مختل نموده و این نقصیه وضعیت را به مرحله رسانده است که ایران با داشتن پتانسیل ویژه درهر دو مقوله ضعیف‌ترین وضعیت را در جهان، قاره آسیا و حتی منطقه خاورمیانه دارد. این تصمیمات که گاهی به انتخاب‌های نادرست و احساسی و گاه سفارشی منجر شده است مجالی برای پرداختن درست به آنچه به فوتبال مربوط می‌شود را  به مدیران نداده  و دست آخر با فاجعه مدیریتی کار خود را به پایان ‌رسانده است.    

باشگاه‌ها در بلاتکلیفی محض

بارها گفته شده است که در ایران باشگاهی با تعریف دُرست و استاندارد وجود ندارد و تعداد اندکی از باشگاه‌ها که به استانداردهای جهانی نزدیک هستند نیز در لابلای بی‌نظمی موجود دچار اشتباهات گوناگون شده و به تعبیری بیشتر از باشگاه‌های دیگر دچار ضرر و زیان می‌شوند. براستی باشگاهی چون سپاهان که در مقایسه با دیگر باشگاه‌ها توان مالی مناسبی دارد و بیلان اقتصادی آنان مشخص می‌باشد و سعی دارد باشگاه خود را به استانداردهای قاره آسیا نزدیک کند، باید به علت عدم رعایت سقف بودجه که از اصل و اساس ناقص و حتی غیر قابل اجراست، کسر امتیاز گردد؟ آیا باشگاهی چون استقلال تهران که هواداران زیادی را به خود اختصاص داده باید به جهت رعایت این دستورالعمل داخل بحران‌ها و اختلافات مدیریتی بشود؟ این بلاتکلیفی محض که گریبان‌گیر تمام باشگاه‌ها شده شیرازه همه آنان را برهم ریخته و علتی به جز مدیریت ناکارآمد نداشته است.

سرخابی‌ها و سوء مدیریت

بیشترین مدیر، بیشترین هزینه، جذب بهترین بازیکنان، هواداران متمول، بنگاه‌های اقتصادی متقاضی و افتخارات قابل توجه به علاوه چندین میلیارد بدهی انباشته شده، تعریف جامع و مانع دو باشگاه استقلال و پرسپولیس است. تمام مشکلات این دو باشگاه مردمی ریشه در سوء مدیریت دارد. مدیریتی که به علت گذرا بودن و عدم ثبات، اصول را رها کرده و برحسب سلایق زمام امور را بدست گرفته و هرآینه در این اندیشه است که مبادا صبح روز بعد صندلی او را به دیگری واگذار نکرده باشند. میانگین مدیریت در این دو باشگاه به دو سال هم نمی‌رسد. در این اوضاع بر حسب علایقی که توان حمایت بیشتر دارد، اتفاقات ریز و درشتی رخ داده و کتاب این دو باشگاه را پر از تخلفاتی کرده است که اگر بررسی و تعیین تکلیف گردد به انحلال آنان منجر خواهد شد.

الگوبرداری درست

باشگاه بزرگ بایرین مونیخ یک الگوی تمام عیار باشگاه‌داری است. نحوه احیای باشگاه‌ها در ترکیه می‌تواند یک روش مناسب برای احیای باشگاه‌های ایران باشد. آلمانی‌ها و حتی بسیاری از باشگاه‌های اروپا از پیشکسوتان خود بهترین بهره را برده و با سپردن مدیریت بخش‌های گوناگون به پیشکسوتان دارای ایده، فوتبال  را با فلسفه باشگاه خود اداره می‌کنند و به علت تجربه  و اعتبار بین المللی بالای آنان در تعاملات و مناسبات خارجی نیز موفق عمل کرده‌اند. اینکه گفته شد بایرین مونیخ می‌تواند یک الگوی تمام عیار باشد بی دلیل نیست؛ موفقیت بایرن مرهون یک مدیر جوان است: اولی هونس مهاجم گلزن بایرن مونیخ و تیم ملی آلمان که به دلیل آسیب‌دیدگی زانو در بیست و هفت سالگی مجبور شد فوتبال را خیلی زود کنار بگذارد، از سال ۱۹۷۹ به عنوان مدیر باشگاه استخدام شد. او در طی چهل سال بایرن مونیخ را به یکی از بزرگ‌ترین باشگاه‌های فوتبال جهان تبدیل کرد. بایرن مونیخ سال ۱۹۷۹ وقتی هونس کارش را شروع کرد فقط دوازده کارمند داشت، با دوازده میلیون مارک درآمد و هشت میلیون مارک بدهی، اما در سال ۲۰۱۹ وقتی هونس جایش را به هربرت هاینر داد، بایرن مونیخ بیش از هزار کارمند داشت با بیش از ششصد و پنجاه میلیون یورو درآمد.‌

مشاوران خارجی

اینکه باشگاهی چون النصر سراغ گیدو فینگا می‌رود و اینکه عربستان برای پیشبرد اهداف ورزشی و فوتبال دست به دامن خارجی‌ها شده است، شاید در فوتبال ایران مناسب نباشد. ایران سرشار از مردان و زنانی است که علم مدیریت را آموخته و حتی در زمره نخبگان این رشته هستند. اما آنچه تا بحال اتفاق نیافتده عدم حضور مدیران کاربلد در عرصه ورزش است و تعداد اندکی هم که حضور دارند به علت وسعت پردامنه ورزش و موضوعات آن و تجربه اندک مدیریتی و معضلاتی چون اقتصاد ضعیف، دوام چندانی نداشته و نخواهند داشت. در این بین حضور مشاوران خارجی می‌تواند راه رسیدن به مدیریت کارآمد را تسریع و هموار سازد. در حقیقت تیم مدیریت فوتبال ایران همچون کادر فنی بعضی از باشگاه‌ها به دستیاران خارجی اما با تجریه نیازمند است.

راهکار کدام است؟

گام اول رسیدن به راهکار دُرست، شناخت است. اگر ما مقوله مهمی چون فوتبال را نشناسیم و بدان ورود نماییم به بیراهه خواهیم رفت. دو نظریه یک سویه و ناکارآمد نیز در خصوص مدیریت فوتبال وجود دارد؛ نظریه اول معتقد است فوتبال باید بدست فوتبالی‌های اداره شود و نظریه دوم اعتقاد به حضور مدیران غیر فوتبالی اما آشنا به علم مدیریت دارد. هر دو نظریه ناقص است. همانطور که گفته شد؛ اصل و اساس در این مقوله، شناخت است: پیشکسوتانی که با علم مدیریت آشنایی ندارند و دانش آموختگانی که با فوتبال بیگانه هستند همواره تعارض طول ودرازی را دامن زده‌اند که نتیجه آن شرایط کنونی فوتبال ایران است. شناخت دُرست به ما می‌گوید کدام مدیر و کدام پیشکسوت در کدام حوزه و با چه منسبی قادر است به فوتبال و اهداف عالیه آن کمک کند و شرایط تعامل و دوری گزیدن از اختلافات را ترسیم و برنامه درست را ارایه می‌دهد. در این شرایط هریک از طریف سهم خود را برای خدمتگذاری مشخص کرده و با طیف سهم خواهی که  براساس سود و زیان شخصی وارد فوتبال شده‌اند مبارزه کرده و موضع مشترک می‌گیرد.



نظرات بگذارید...

Top